انواع حکومت
منابع مقاله:
فلسفه سیاست، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمنی (ره)؛
انواع حکومت را از زوایای گوناگون میتوان مورد بررسی قرار داد. از جمله نگرش تاریخی به مسأله است که در خلال آن، دیدگاه هر یک از نویسندگان غربی و مسلمان در طبقهبندی حکومت بیان میشود. در رویکرد دیگر، انواع حکومتها بدون توجه به نظریهپردازان مورد بررسی قرار میگیرند. ما در این فصل بر اساس نگرش دوم به بررسی انواع حکومت میپردازیم .
معیار انواع حکومتها را میتوان در محورهای ذیل خلاصه کرد :
الف) طبقهبندی حکومت، بر اساس تعداد حاکمان، در سه محور .
ب) معیار تمرکز قدرت و پراکندگی آن در کشور .
ج) معیار مشارکت شهروندان
د) معیار جهانبینی الهی .
الف ـ تقسیمات سهگانه حکومتها (بر اساس تعداد حاکمان )
.1 حکومت فردی :
(1) در حکومت فردی، سلطان یا شاه در رأس حکومت قرار دارد و بدون مسؤولیت و به میل و رأی خود اعمال قدرت میکند. در قرآن کریم هر گاه ذکری از تاریخ پادشاهان به میان آمده به حرص و طمع و طغیان آنها نیز اشاره شده است. در این باره در سوره نمل، آیه 34 میخوانیم :
( و ان الملوک اذا دخلوا قریة أفسدوها و جعلوا أعزة أهلها أذلة )
پادشاهان هر گاه وارد شهری شوند آن جا را به فساد و تباهی کشانده، عزیزان آن جا را خوار و ذلیل میکنند .
حکومت فردی کهنترین شکل حکومت است. در عصر جدید، به واسطه افزایش مشارکت شهروندان در اداره امور کشورها از حکومتهای فردی کاسته شده است. معمولا حکومتهای فردی در شکل پادشاهی به شکل «موروثی» ، «انتخابی» ، «استبدادی» ، و «مشروطه» یافت شده است :
.1.1 پادشاهی موروثی:
حکومتی است که بر مبنای رسومی که طی زمانهای متمادی به وجود آمده است شکل گرفته است و حکومت از طریق ارث به حاکمان بعدی منتقل میشود . چگونگی انتقال حکومت را قانون اساسی یا سنت و عرف تعیین میکند .
.1.2 پادشاهی استبدادی:
پادشاهی استبدادی یا مطلقه، حکومتی است که پادشاه قدرت و اختیاراتش را بنا به میل و اراده خود اعمال میکند و اداره مملکت تابع هیچ قانونی نیست. خواست پادشاه حکم قانون را دارد و هر سه قوه در دست پادشاه است. در گذشته، بسیاری از حکومتهای پادشاهی استبدادی بودهاند که قانون بنا به خواست آنها وضع و اجرا میشده است .
.1.3 پادشاهی انتخابی:
در گذشته، برخی از پادشاهان توسط بزرگان یک جامعه انتخاب میشدند، اما به مرور زمان به موروثی گرایش یافتهاند .
.1.4 پادشاهی مشروطه:
پادشاهی مشروطه یا محدود حکومتی است که قانون اساسی قدرت پادشاه را محدود کرده باشد و پادشاه بر طبق قوانین تصویب شده حکومت کند، نه مطابق میل و دلخواه خود. در نظام مشروطه پارلمان و تفکیک قوا وجود دارد. تفاوت پادشاهی مشروطه با جمهوری آن است که در جمهوری رئیس قوه مجریه از سوی مردم انتخاب میشود، اما در پادشاهی مشروطه انتقال حکومت از طریق وراثت است. امروزه، در برخی کشورها چون انگلیس و ژاپن نظام مشروطه برقرار است .
.2 حکومت گروهی (طبقاتی) :
در طول تاریخ، با حکومتهایی مواجهایم که در آنها حاکمیت در دست گروه خاص است، گروهی که مدعی برتری فکری یا طبقاتیاند و خود را برای به دست گرفتن حکومت محق میدانند. برخی شکلهای حکومت گروهی عبارتاند از :
.2.1 اریستوکراسی:
حکومت به دست گروهی اندک است که مدعی برخورداری از تبار بلند و شرافت طبقاتیاند. مبنای اریستوکراسی توارث یا ثروت میباشد. این مدل حکومتی در طبقهبندی حکومتی ارسطو و افلاطون آمده است. از منظر ارسطو، اریستوکراسی حکومتی است که به دست گروهی از مردم اعمال میشود و صلاح عموم را در نظر دارد. پس در اریستوکراسی، بخش کوچکی از شهروندان در اداره جامعه و تدوین سیاستها نقش دارند .
.2.2 الیگارشی:
در این شیوه حکومت نیز اداره جامعه به دست گروهی اندک است. از منظر ارسطو، الیگارشی شکل فاسد اریستوکراسی است که در آن ثروت نقش اساسی دارد. بر حسب این تعریف، بسیاری از حکومتها، در جهان معاصر، الیگارشی هستند. یکی از انتقاداتی که از سوی برخی منتقدان از جمله شومپیتر بر دمکراسیهای غربی وارد شده، آن است که این حکومتها الیگارشی هستند، گر چه عنوان دمکراسی را یدک میکشند .
.2.3 حکومت نخبگان:
امروزه، در نظریات سیاسی معاصر از حکمرانی اقلیت به حکومت نخبگان یاد میشود. در هر جامعهای، شماری از نخبگان فکری، در عرصههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، وجود دارند که میکوشند به هرم قدرت نزدیک شوند و حکومت را به دست گیرند. از منظر نظریهپردازان نخبهگرایی، حاکمیت احزاب در کشورهای غربی حاکمیت نخبگان است، نه دمکراسی که از آن دم زده میشود. در ایتالیا و آلمان، فاشیستها خود را گروه نخبه میدانستند. در کشورهای مارکسیستی طبقه کارگر گروهی است که حاکمیت را به دست میگیرد .
( اسلام اشرافیت و برتریهای طبقاتی، را ملاک تقدم و اولویت نمیشناسد ) .
.3 جمهوری:
در حکومت جمهوری، اقتدار و مناصب دولتی از طرف مردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم به حکام واگذار میشود. حکومت جمهوری در مقابل حکومت سلطنتی است و به حکومتی اطلاق میشود که اولا حاکم به طور مستقیم از سوی مردم و یا غیر مستقیم از طرف پارلمان انتخاب شود. حاکم برای مدت محدود انتخاب میشود. حاکم هیچ امتیاز شخصی بر دیگران ندارد و در مقابل قانون مسؤول است .
حکومت جمهوری امروزه به شکلهای گوناگونی در کشورها جریان دارد. در بعضی از کشورها رئیس جمهور مستقیما از سوی مردم انتخاب میشود و در برخی کشورها به طور غیر مستقیم، یعنی رئیس جمهور با واسطه از جانب مردم انتخاب میشود، مثل رژیم حاکم بر ترکیه که رئیس جمهور توسط آرای نمایندگان مجلس انتخاب میشود. رژیم جمهوری یا ریاستی و یا پارلمانی است .
.3.1 جمهوری ریاستی:
در سیستم ریاستی، رئیس جمهور عضو قوه مقننه نیست و قوه مقننه میتواند رئیس جمهور را به جهت خطاهایش ـ که در قانون اساسی پیشبینی شده ـ محاکمه کند. در این سیستم، وزرا و رؤسای سازمانهای اداری را رئیس جمهور انتخاب میکند و اعضای کابینه در برابر رئیس جمهور مسؤول و پاسخگو میباشند و تفکیک قوا حاکم است .
.3.2 جمهوری پارلمانی:
گاهی از آن به سیستم کابینهای نیز یاد میشود. در نظام پارلمانی، ریاست تشریفاتی از ریاست قوه مجریه جدا است. کابینه در دست یک حزب با ائتلافی از احزاب است و وزرا عضویت مجلس مقننه را دارا هستند. هم چنین کابینه وضع قوانین بودجه و انتصابات را به عهده دارد. کشورهای مشترک المنافع و تابع انگلیس سیستم پارلمانی دارند .
ارزیابی سیستم جمهوری
.1 در نظامهای بشری، جمهوری از شکلهای خوب حکومت است که در بسیاری از کشورهای جهان رواج دارد و همان طور که اشاره شده یا مستقیم است، یعنی رئیس جمهور با آرای مستقیم مردم برگزیده میشود و یا غیر مستقیم است، یعنی رئیس جمهور توسط نمایندگان مجلس انتخاب میشود . طبیعی است که در مقایسه با دیکتاتوری در چنین نظامی ظلم کمتری صورت میگیرد .
.2 علیرغم آن که برخی کشورها نام جمهوری را یدک میکشند، اما در آنها حاکمیت فردی و دیکتاتوری جریان دارد. برخی از کشورهای جهان سوم در ظاهر جمهوری اما در مقام عمل دیکتاتوری هستند. در برخی از این کشورها رئیس جمهور مادام العمر است و قوانین نیز ناشی از خواست و اراده او است. جمهوری آتاتورک در ترکیه، جمهوری عراق و در بسیاری از دیگر کشورها از این جملهاند .
.3 حکومت الهی با حفظ حدود و قوانین اسلامی میتواند در قالب جمهوری جنبه عملی بیابد . طبیعی است حاکمیت در چنین حکومتی از آن خداوند است و رجوع به آرای عمومی در چارچوب احکام دین صورت میگیرد .
ب) طبقهبندی حکومتها به متمرکز و فدرال
حکومتها به لحاظ تمرکز قدرت در پایتخت یا پراکندگی آن در ایالتها به دو دسته متمرکز و فدرال طبقهبندی میشوند .
.1 حکومت متمرکز:
در حکومت متمرکز، قدرت در پایتخت متمرکز است و حق اعمال قدرت به حوزه کوچکتری، مثل ایالت و شهر، تفویض نمیشود، گر چه ایالتها و استانها اختیارات خاصی دارند که در قوانین عادی پیشبینی شده است. از مزایای چنین حکومتی یکسان بودن قوانین و طرز اداره کشور است .
.2 حکومت فدرال:
در کشورهای فدرال قدرت بین دولت مرکزی و ایالتها تقسیم شده است و هر ایالت سیاست خاص خود را اعمال میکند. کشورهایی که دارای قلمرو وسیع، تنوع ناحیهای و جغرافیایی، ناهمگونینژاد، ملیت، زبان و دین هستند با این نوع حکومت سازگارترند. در قانون اساسی کشورهای فدرال، به جز وظایف معین و مشخصی که برای دولت مرکزی در نظر گرفته شده، سایر اختیارات و وظایف به دولتهای محلی واگذار شده است . ( معمولا امور بینالمللی، جنگها، پول رایج و مهاجرت مربوط به دولت مرکزی است و سایر اختیارات بین ایالتها تقسیم میشود ).
ج) طبقهبندی حکومت بر حسب مشارکت شهروندان
بر حسب مشارکت شهروندان حکومت به دو بخش توتالیتر و دمکراسی طبقهبندی میشود :
.1 حکومت توتالیتر
واژه توتالیتر نخستین بار توسط موسولینی ابداع شد. وی حکومت توتالیتر را چنین تعریف کرد: سیستمی که در آن همه چیز برای دولت وجود داشته باشد، هیچ چیز خارج از دولت و علیه دولت نباشد . (2)
در حکومت توتالیتر، همه جنبههای زندگی شهروندان زیر نظر حکومت است، تا بر اساس خواست حکومت و حزب هدایت شود. ویژگیهای حکومت توتالیتر ـ که ویژه جوامع صنعتی قرن بیستم است ـ عبارتند از :
.1 ایدئولوژیای که در برگیرنده همه جنبههای زندگی باشد و همه افراد بدان پایبند و وفادار باشند .
.2 حزب فراگیری که غالبا یک نفر آن را رهبری میکند و متشکل از بخش کوچکی از کل جمعیت است .
.3 نظام پلیسی نیرومندی که از تکنولوژی مدرن، برای جاسوسی، تعقیب و مراقبت، بهره میبرد .
.4 کنترل کامل رسانههای گروهی به وسیله حزب .
.5 استفاده عمدی از ترور جهت نیل به اهداف .
.6 کنترل متمرکز اقتصادی .
.7 تعارض و برخورد با امور معنوی . (3)
.1.1 ارزیابی حکومت توتالیتر
الف) حکومت توتالیتر استبداد مدرن است و ظالمانهترین حکومتی است که بشر در طول تاریخ با آن مواجه بوده است. در گذشته، حکومتهای دیکتاتوری فراوان بودهاند، به گونهای که بخش وسیعی از مناطق کره زمین زیر سلطه حکام مستبد و فاسد بوده است . تفاوت دیکتاتوری جدید که توتالیتر نامیده میشود با نظامهای استبدادی پیشین، در این است که نظام توتالیتر میکوشد که صنعت و تکنولوژی را به استخدام خود درآورد و در تار و پود زندگی شهروندانش مداخله کند. در نظام توتالیتر، حریم شخصی معنا ندارد و زندگی فردی شخص نیز در خدمت دولت است. و دولت مخدومی است که همه در خدمت او هستند به دیگر سخن شهروندان به مثابه ابزاری در خدمت ماشین دولتند .
ب) حکومت اسلامی هیچ سنخیتی با نظام توتالیتر ندارد، در اسلام حکومت خادم مردم است و حاکمان جامعه اسلامی بر اساس تعالیم اسلام اعمال حاکمیت میکنند. حکومت امانتی الهی در دست حاکمان است و به محض تخطی از قوانین اسلامی و سهل انگاری در آنها مشروعیت ایشان مخدوش میشود .
.2 حکومت دمکراسی
دمکراسی حکومتی است که در آن، شهروندان مشارکت دارند و احزاب و جامعه مدنی فعالند. حاکمیت از آن مردم است و مردم در انتخاب حاکمان و تدوین خط مشیهای اساسی نقش دارند .
حکومت دمکراسی گاه به صورت جمهوری است، چنان که در بسیاری از کشورهای مدعی دمکراسی، برقرار است و گاه به صورت مشروطه است؛ چنانکه حکومتهای انگلیس و ژاپن در عین دمکراتیک بودن، سلطنتی مشروطه نیز هستند .
د) طبقهبندی حکومتها بر حسب جهانبینی
حکومتها بر حسب جهانبینی به دو نوع، حکومت الهی و طاغوتی، تقسیم میشوند :
.1 حکومت الهی
در این حکومت منبع قانون خداوند است که بر اساس حکمت، مصالح و شناختی که از ابعاد وجودی انسانی دارد تشریع میکند و حکومت امانتی در دست حاکمان به شمار میآید. در حکومت ایدهآل دینی، حاکم باید دارای ملکه عصمت بوده از مدیریت و علم به قوانین برخوردار باشد تا جامعه را بر طبق قوانین الهی اداره کند. از آن جا که در تفکر اسلامی حکومت از اهمیت شایانی برخوردار است، در عصر غیبت ـ که جامعه از حضور امام معصوم محروم است ـ امر حکومت به اشخاصی واگذار شده که شباهت بیشتری به امام معصوم داشته باشند. و علاوه بر فقاهت دارای ملکه تقوا و ورع باشند و توان مدیریت اداره جامعه را نیز داشته باشند .
حکومت الهی، با حفظ شرایط فوق، میتواند در قالبهای گوناگونی تحقق یابد؛ ولی همان گونه که متذکر شدیم، حکومت الهی استبدادی و یا توتالیتر نیست؛ زیرا در حکومت استبدادی ملاک قانون خواست حاکم است؛ اما حاکمیت در حکومت الهی از آن خداوند است و همه افراد، از جمله پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه ( علیهم السلام) و در عصر غیبت حاکمان اسلامی، مطیع خداوند و اجرا کننده قوانین و احکام الهی هستند .
قرآن کریم در این باره میفرماید :
« و لو تقول علینا بعض الاقاویل. لأخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین » (4)
اگر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی بر ما میبست (میافزود) او را با قدرت تمام اخذ میکردیم، سپس رگ گردن او را قطع میکردیم .
در حکومت الهی کار ویژه حکومت صرفا ایجاد امنیت و یا رفاه نیست، بلکه ـ همان گونه که در تعریف واژه سیاست اشاره شد ـ حاکم اسلامی نقش هدایت جامعه از گمراهی به سوی آرمانهای الهی را نیز دارد و تلاش میکند تا ضمن ایجاد محیطی مساعد، زمینه رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان، تقوا، عدالت و فسادزدایی را مهیا کند .
در نظام جمهوری اسلامی ایران از سویی، حکومت جمهوری است؛ یعنی اداره کشور بر آرای عمومی متکی است، انتخاب رهبران عالی جامعه، اعم از رهبری، ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس، مستقیما یا غیر مستقیم، با مردم است و رئیس جمهور و نمایندگان مجلس برای مدت معین انتخاب میشوند. از سوی دیگر، اسلامیت قیدی است که بیانگر محتوای حکومت اسلامی است. تفاوت جمهوری در ایران با جمهوریهای دیگر با قید «اسلامی بودن » آشکار میشود. در نظام اسلامی، مشروعیت حکومت ناشی از خداوند است و رجوع به آرای مردم نیز در چارچوب احکام اسلامی انجام میگیرد . به هر حال، اسلامیت، بیانگر محتوای حکومت و جمهوریت، بیانگر شکل آن است .
.2 حکومت طاغوتی
نظامهای سیاسی مبتنی بر اومانیسم، که حاکمیت را از آن انسان میدانند، در هر شکلی که تجلی یابد طاغوتی است؛ چرا که انحراف از قوانین اسلامی و تجاوز به حق ربوبیت الهی طغیان و ظلم محسوب میشود .
در قرآن کریم برخی ویژگیهای نظام طاغوتی ترسیم شده است :
.2.1 دیکتاتوری، استبداد و خودکامگی:
در گستره تاریخ، یکی از آفتهای بزرگ حکومتها و قدرتهای سیاسی استبداد و خودکامگی حاکمان بوده است. استبداد یعنی پیروی از آرای آمیخته با هوا و هوس شخصی که نتیجه طبیعی آن عدم رعایت مصالح افراد جامعه است. شخص مستبد به جای مصالح جامعه به مصلحت خود و یارانش میاندیشد. اشاره کردیم که اندیشمندان فلسفه سیاسی کوشیدهاند تا از تمایل یافتن حکومت به استبداد جلوگیری کنند و در این راستا، پیشگیری از استبداد از دو راه امکانپذیر است: یکی قانون و دیگری نظارت عامه مردم. البته در تفکر دینی، علاوه بر این دو راه «تقوا» نیز به عنوان عامل درونی کنترل کننده به شمار میرود. امروزه، در نظام بین الملل نوعی هرج و مرج حاکم است و قدرتهای جهانی نوعی استبداد بینالمللی را حکمفرما ساختهاند . کشورهای بزرگ گرچه در ظاهر به آزادی مردمشان احترام میگذارند، اما در سطح جهان به آرای مردم اعتنایی ندارند و تعریف حقوق بشر را ساری و منطبق بر آن نمیدانند .
.2.2 انحصار طلبی (استئثار) :
دیگر ویژگی حکومت طاغوتی و جاهلی استئثار و خودگزینی ـ یعنی هر چیز خوب را برای خود خواستن ـ است. حضرت علی ( علیه السلام ) میفرمایند: «من ملک استأثر؛ هر کس به حکومت و قدرت میرسد، استئثار (انحصار طلبی ) پیشه میکند .»
انحصار طلبی در مقابل ایثار است که در نظام اخلاقی اسلام از انفاق برتر است . ایثار ویژگی تربیتشدگان مکتب اهل بیت است: «و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة» طبق فرهنگ قرآنی نعمتهای الهی، اعم از مادی و معنوی، برای همه انسانهاست : « خلق لکم ما فی الارض جمیعا» و هر حرکتی در جهت انحصاری کردن آن امری غیر اسلامی است. انحصار طلبی حکام اولا موجب تقدم مصالح شخصی بر مصالح عامه میشود و ثانیا موجب سریان این خصلت ناروا به مردم و شهروندان میگردد .
.2.3 قدرت طلبی:
حکام طاغوتی قدرت طلبند و سعی میکنند کلیه مناصب و قدرتها به آنها ختم شود. در اسلام، مقام و مسؤولیت اجتماعی برای کامجویی نیست و قدرت و سیاست ابزاری در جهت احقاق حق و استکمال انسانی است. هر چه مسؤولیت بیشتر و بزرگتر باشد، بار وظیفه سنگینتر است. امام علی ( علیه السلام) در پاسخ ابن عباس ـ که کفش وصلهدار حضرت را بیارزش دانست ـ فرمود :
« و الله لهی احب من امرتکم هذه الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا »
.2.4 تکبر و برتری طلبی:
حکام طاغوتی مستکبرند و این امر موجب عدم مشورت با مردم میشود . خود بزرگبینی مانع نزدیکی به مردم و ایجاد رابطه صحیح با آنان میگردد :
« ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم » (5)
همانا فرعون در زمین تکبر و گردنکشی کرد و بین اهل آن تفرقه و اختلاف افکند .
نظام طاغوتی مردم را دستهدسته میکند و اتحاد آنها را به تفرقه مبدل میسازد و آنها را به خود جلب میکند :
« فاستخف قومه فاطاعوه » (6)
فرعون (با تبلیغات دروغ و باطل ) قومش را ذلیل و زبون ساخت تا همه مطیع فرمان او شدند .
لازمه به اطاعت واداشتن مردم درهم شکستن همه عوامل استقلال و شخصیت است. در مقابل، نظام اسلامی متکی به مردم است و به جای دولتمداری مردم مدار است. دولت اسلامی در خدمت مردم است، چنانکه امام قدسسره، بر دولت جمهوری اسلامی عنوان «دولت خدمتگزار» را اطلاق میکرد . بنابراین، اگر قدرتهای استکباری به مردم بیاعتنایی میکنند و از مردم نظرخواهی نمیکنند و به افکار مردم اعتنایی ندارند، نظام اسلامی به مردم تکیه دارد و مقتضای حقوق متقابل حکومت و مردم است، بلکه میتوان گفت : مقتضای مفهوم ولایت نیز همین است .
[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 12:28 صبح ] [ جلال ]